رویای عشق تو
تو تمام رویای من هستی
مثل یک عشق بی نام و نشان از روزی که وارد زندگی من شدی
همه ی عشق من و هستی ام شدی
برای قلب بی قرارم شدی یک عشق نا تمام
تو عاشق احساس من شدی هنگامی که دستان مرا گرفتی
و بر روی قلبت گذاشتی
و گفتی این قلب برای همیشه به عشق تو می تپد
وقتی که با هم در اوج احساس هم می دویدیم مرا در آغوش می کشیدی
نفس در نفس با قلب پر از عشقت
مهربانیت را نثار من می کردی
ازلحظه ای که آمدی شاعر عشقت شدم و شعر پر شور
عاشقی را برایت می سرایم
به جز تو دل از دیگران بریده بودم
روزهایم در نبودنتت تلخ است
اما در ذهنم رویای عشقت پایان نا پذیر است