خیانت به عشق
دلتنگی هایم را چگونه به دل بی وفایت بگویم وقتی که
رفتی اشکهای روی گونه هایم را ندیدی
آن عشق پاک را از چشمانم نخواندی
می دانم که دیگر پیش من نمیایی
می دانم که از من گذشتی و رفتی با دیگری
وقتی به یاد آخرین روز جداییت می افتم دلم به درد می آید
از تو و عشق تو می گذرم وقتی که میدانم آغوشت مال دیگری شده است
دریا نبودی که دل دریایی من را ببینی رفتی و دل به دل دیگری دادی
و با رفتنت این دل را در این غربت بی وفایی تنها گذاشتی
دیگر اینجا جای ماندن نیست وقتی که امید دارم دیگر به تو نخواهم رسید
از همان جاده که رفتی من هم میروم و عشقت را در همین جاده
جا میگذارم
قسمت من خیانت بود و قسمت تو عشق دیگری
محبت وفای تو
مهربانم ای تک ستاره ی آسمان زندگیم
تو تنها ترین بهانه برای زنده ماندنم هستی
چقدر زیباست نوشتن برای تو وقتی می دانم نوشته های
عاشقانه ام را می خوانی
چقدر زیباست سرودن غزل هایم ، وقتی می دانم تو
هر لحظه می شنوی صدایم را وقتی برایت می خوانم
چقدر زیباست از عشق تو لیلی شدن وقتی می دانم تو
مجنون من هستی
در آسمان عشق من تو فقط بهانه ی هر نفس من هستی
تو بال پرواز من در لحظه ی پرواز عشق هستی
عزیزم امشب که می نویسم از عشق تو در دل شور دیگری دارم
در قلب من نور عشقت جاریست که اینچنین از عشق تو بیقرارم
وقتی که تو را دیدم بذر عشق در قلبم کاشته شد
وقتی تو مرا دیدی با محبت عشقت آن را آبیاری کردی
تک درخت عشق و امید من با تمام وجودم دوستت دارم
خسته شدم
می خواهم در آغوش گرمت آرام گیرم خسته شدم بس که
از سرما لرزیدم بس که این راه ترس آور زندگی را هراسان پیمودم
خسته شدم
بس که تنها دویدم. اشک گونه هایم را پاک کن و بر پیشانی ام
بوسه بزن می خواهم با تو گریه کنم و دستهایم را به گردنت بیاویزم
و شانه هایت را ببوسم.
اگر شبی فانوس نفسهای من خاموش شد و عده ای به تو گفتن
کبوترت در حسرت پر کشیدن پر پر زد
تو حرفشان را باور نکن . تو تمام این سالها کنارم بودیُ،
کنار دلتنگی دفترم