لمس شاعرانه ی عشق ما
لحظه به لحظه انتظار تو را میکشم تا بیایی
بوی نفسهایت با لبخند زیبایت در خاطرم سبز می شود
تو را در انتظار می نویسم تا در آغوش بیداری که کلام نوازش لحظه هاست بیایی
لحظه به لحظه نفسهای من در این قفس گم شده
سایه به سایه دنبال روزنه ی پنجره ی امید تا صدای نسیم صبح را که خبر از آمدنت می دهد
و آهنگ عشق را برایت می نوازم
می نویسم از انتظار با تو بودن از عشقی که بین ما بوده
می نویسم از لحظه های خوب دوست داشتن که با لبخند شکوفه باران مان بر روی درخت خاطرات
پرواز عشق را با قلم عاطفه بر روی صفحه ی قلب آتشینمان می کشیدیم
مهربانم پس بیا و لمس کن تمام این کلماتی را که برایت می نویسم
لمس کن لحظه هایم را ببین چگونه عاشقت هستم
پس بیا و با لبخند پر از معنایت این جدایی را این شبهای بارون زده ی چشمهایم
را به پایان برسان
ومن با قلم محبت بر سجاده ی صفایت با رنگ آینده سبز روشن
می نویسم عزیزم دوستت دارم