به یادت در زیر باران
به یاد خاطرات با هم بودن
و لحظاتی که در کنار هم بودیم در زیر باران
و آن لحظات شیرین یاد تو را برایم زنده می کند
آن شبی که برای آخرین بار همدیگر را دیدیم
چگونه دلت آمد بروی و من را تنها بگذاری
من که اینگونه عاشقانه تو را می پرستیدمت
یادت هست که شروع عشقمان را د زیر باران آغاز کردیم
و چه عاشقانه همدیگر را می پرستیدیم
نگاهت در زیر باران خیلی فرق داشت
و در حالی که نامم را با بغضی که داشتی بر زبان آوردی
برای آخرین بار نگاهم کردی و رفتی و مرا تنها گذاشتی
در شب تاریک باران سرد تنهایی....