گرمای عشق تو
وقتی دستانت را در دستانم می گذاری
دیگر بهانه ای برای یک لحظه از تو جدا شدن ندارم
وقتی مرا در آغوش گرفتی
دیگر اشکی نبود تا بر روی گونه هایم سرازیر شود
من به عشق تو دل بستم
این دل بستن آسان آست
ولی دل کندن از تو برایم عذاب آور است
عشقی که در قلبت سرازیر شده
و دنیایی که پر از شور و امید و احساس است
این خاطرات شیرینی که ثانیه به ثانیه لحظات خوشبختی ما را به یاد گار می گذارد
دنیارا برایمان زیباتر می کند
حال که در کنارم هستی حس می کنم بودنت را
وقتی مرا میان آغوشت می گیری آرام می شوم
از ذهنم دور می شود تنهایی و غصه
عشق تو در قلب من و احساس من در قلب تو جاری شده